جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

 

به یاد می آورید که چگونه صحبت کردن را یاد گرفته اید؟ البته که نه. همه ی ما با شنیدن صدا و کلام دیگران، یکی یکی

کلمات و جمله ها را آموخته ایم. و اگر روز اول به جای خاموش گفته باشیم خامشون، هیچ کس به خاطر این اشتباه ما را

سرزنش نکرده، حتی به خاطر شیرین زبانی تشویق هم شده ایم و بارها از ما خواسته شده که به پدربزرگ و مادربزرگ و

خاله و عمه و بقال محل بگوییم: چراغ رو خامشون کن. تازه تا سالها بعد هم پدر و مادر در قراردادی نانوشته در خانه به

جای خاموش از کلمه ی خامشون استفاده کرده اند. حالا برگردیم سر موضوع نوشتن، نوشتن را چطور یاد گرفتیم؟ سر

کلاس درس. بایک معلم احتمالا سخت گیر با خودکار قرمزی در دست. ما به خاطر نوشتن هر کلمه ی اشتباه ،جریمه شده

ایم. بدتر اینکه بارها و بارها یک کلمه را اشتباه نوشته ایم و هر بار همان روش قبلی اعمال شده. خوب به خاطر دارم

وقتی کلاس دوم بودم، با کلمه ی محبّت مشکل داشتم. آن روزها تشدید مثل این روزها بی اهمیت نبود. از نان شب برای

معلم واجب تر بود. من یکبار تشدید را روی ح گذاشتم. یکبار هم روی ت. معلم مادرم را به مدرسه خواست و توضیح داد

که باید محبت را درست بنویسد. فکر می کنید دفعه ی بعد من تشدید را روی ب گذاشتم؟ نه من برای تشدید یک دندانه

ی مجزا بعد از ب گذاشتم و یک دندانه ی بی نام و نشان مشدد تحویل معلم بداخلاقم دادم. البته بعد از اینکه از تشدید

ب صرف نظر کردند و مرا به حال خودم گذاشتند، تصمیم گرفتم هر بار کلمه ی محبت را می نویسم، روی کلمه ب تشدید

بگذارم. حالا به خودمان نگاه کنیم،هیچ کدام فکر نمی کنیم که برای نوشتن هم حق اشتباه داریم. ما یک کتاب منظم

و با خط سیر درست را در دست می گیریم و می خوانیم و فکر می کنیم نویسنده در یک شب بارانی، کنج اتاقش نشسته

و تا صبح ۱۰۰۰صفحه نوشته و فردا هم بی دردسر کتابش چاپ شده و با یک فروش فوق العاده، خستگی یک شب کار از

تنش در رفته. اما اینگونه نیست، دست نوشته های چخوف و بقیه ی نویسنده ها نشان می دهد که نویسنده بارها و

بارها متن خود را ویرایش کرده و جز نظم، پشتکار، مطالعه و بی وقفه نوشتن هیچ رمز دیگری برای نویسنده شدن به کار نبرده.

می خواهم به شما بگویم هیچ نویسنده ی موفقی بدون ویرایش، متن نهایی را به دست شما نمی رساند. مثل هر

محصول دیگری، مخاطب فقط نتیجه ی نهایی را می بیند و خبری از پشت صحنه ی شلوغ و ناامیدی ها و خستگی ها

ندارد.

به قول سعدی علیه الرحمه مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد، با یکی دو خط نوشتن و قلم فرسایی نویسنده نمی شویم. برای درست نوشتن باید از بد نوشتن شروع کنیم.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

4 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *