ارنست همینگوی:
«وقتی کار نوشتن روزانه تمام می شود، خود را به همان اندازه که خالی شده ام
در حال پر شدن می بینم. دیگر چیزینمی تواند عذابم دهد. چیزی نمی تواند اتفاق
بیفتد و هیچ معنای خاصی ندارد تا صح فردا که کار را دوباره شروع می کنم.
انتظارِ تا فرداست که برایم سخت است.»
«نوشتن راهیست برای زنده ماندن.»
«نوشتن چیزیست که کسی نمی تواند آن را از صاحبش بگیرد.»
مارک تواین:
اگر همانطور که نوشتن را به بچه هایمان یاد می دهیم، حرف زدن را هم یاد
می دادیم، همه لکنت زبان می گرفتند.
چارلز بروکز:
نوشتن، مثل پختن غذا به صورت آرام است.
هوراس:
هدف تمام نوشته ها، «مطبوع و مفید بودن» است.
کریستوفر مارلی:
مسئله این است که به خودمان فکر کردن را یاد بدهیم، بعد نوشته خود به خود پیش می رود.
لرن هرینگ:
نوشتن هنری است که تمرین میطلبد.
مهشید امیرشاهی:
نویسندگی ذوق و قریحه میطلبد، نیاز به تسلط كامل به قواعد دستوری دارد،
چشمی تیزبین میخواهد كه از رویدادها عكسبرداری كند، گوشی دقیق لازم دارد
كه گفتگوها را به ثبت برساند و قدرت خلاقهای كه داستانی بیافریند. آموختن الفبا
و داشتن كاغذ و قلم برای داستانسرایی كافی نیست.
هاروکی موراکامی:
اگر میتوانستم پرواز کنم یا کسی را نجات بدهم، نویسنده نمیشدم.
آخرین دیدگاهها