۵۲ نکته از کتاب «با هر دو طرف مغزت بنویس»

کسانی که درزمینۀ نویسندگی مطالعات تخصصی دارند، با نام دکتر هنریت کلاسر

آشنایی دارند. کتاب‌های آموزش نویسندگی ایشان، با بهره‌گیری مفاهیم علمی و

تجربی، راهگشای کسانی است که در این راه قدم می‌گذارند و می‌خواهند خود را به

ابزاری قدرتمند برای تسلط بر مهارت نوشتن، مجهز کنند.اساس این کتاب بر این

باور استوار است که نوشتن و ویرایش کردن دو کارکرد مجزای مغز هستند و

مشکلاتی که  ما در زمینه ی ابزار آسانِ افکارمان، ضمن نوشتن داریم، ناشی از

انجام هم زمان این دو کار است.

 

 

۱-نوشتن یک مهارت ذاتی نیست. نوشتن یاد دادنی است.

۲- اگر ما نوشتن را یک ماجرای تمام نشدنی بدانیم، انواع و اقسام فرصت ها به

رویمان باز می شود.

۳- کلید نوشتن سهل و آسان این است که نوشتن را از ویرایش، جدا کنید.

۴- دادن اجازه ی نوشتن مهملات به خودتان، مثل کپه ی کود در حیاط خلوت

است. کمی بو می دهد و حتی دل به هم زن است،اما خاک حاصلخیزی برای رشد

یک محصول عالی ست.

۵- شعار ما این است: ما پیش از موقع ویرایش نمی کنیم.

۶- وقتی از نقاط قدرت و ضعف تان آگاه می شوید، آزادید تا لحظاتِ نوشتنِ

خوب و روان خودتان را خلق کنید.

۷- هر روز حقایق و آمار جدیدی فاش می شود، ایده های قدیمی بسط می یابد

و جهت گیری های جدیدی عیان می شود. چه زمان عالی ای برای زندگی کردن!

۸- فکر کردن موهبت با شکوهِ منحصرا انسانی است که من و شما با میکل آنژ،

لئوناردو داوینچی، باک مینستر، فولر و انیشتین در آن سهیم هستیم. چطور

می توانیم یاد بگیریم که باز هم بیشتر این کار را بکنیم؟

۹_ به زندگی در اتاق کفش کن قناعت نکنید! بیایید و عمارت معظم مغزتان را

سیاحت کنید.

۱۰_ زبان کلامی و مکتوب، «تخصص» مغز چپ است.

۱۱_ اگر مغز چپ پر سروصدا را ساکت کنید و بگذارید ستاره ها بدرخشند، اتفاقات

خوبی می افتد.

۱۲_ برای استفاده از کل مغزتان فقط باید وجه شلوغ و پر سروصدا را ساکت کنید

و به قوه ی تخیل تان گوش دهید.

۱۳_ مرحله ی پیش از نوشتن یا مرحله ی تامل را «رویابافی روزانه» می گوییم. یا

می گوییم ذهن مان دارد «دور می شود». اما در واقع دور نمی شود بلکه درگیر

می شود و سهم مهمی به نوشته مان ادا می کند. 

۱۴- ما باید دوره ی پیش از نوشتن یا زمان تفکر و تعمق پیش از نوشتن را به

رسمیت بشناسیم و حتی آن را دعوت کنیم.

۱۵_ شما برای اینکه بهترین نوشته تان را خلق کنید، باید به مغز راست اجازه

بدهید که سهمش را به کارتان ادا کند.

۱۶_ حمل نوشت افزار به هر جا که می روید به طور قطع این پیام را به مغزتان

می فرستد که آماده ی دریافت ایده ها هستید و به محض توجه به این امر،

نوشتن تان در هر زمان و هر مکان چند برابر می شود. 

۱۷_ اگر چشمه ی خلاقیت تان خشک شده، پیاده روی کنید، دوش بگیرید یا کمی

رانندگی کنید. زمانی را به تامل و تعمق اختصاص بدهید. کاغذ و قلم هم با

خودتان ببرید.

۱۸_ هر چیز زیبا مایه ی شادمانی ابدیست.

۱۹_ سود سرمایه گذاری در بامداد بیشتر هندسی است تا ریاضی. کاری که نوشتن

در سحر می کند، در طول روز چند برابر می شود. 

۲۰_ کلمات شما الگو و ریتم دارند، سبک و جریان دارند، آنها منحصرا متعلق به

شما هستند. 

۲۱_ طرح های اولیه را دور بریزید! به جایش شاخه بندی کنید. 

۲۲_ طفره روی، نوعی مقاومت است. مقاومت، واکنشی است که وقتی احساس

امنیت نمی کنیم، انجام می دهیم. 

۲۳_ طفره روی هم یک انتخاب است. انتخاب شماست!

۲۴_ وقتی می بینید از عمل کردن اکراه دارید، بدن و ذهن تان سعی دارند چیزی

به شما بگویند.

۲۵_ با تندنویسی بر طفره روی غلبه کنید.

۲۶_ صبح ها برای نوشتن بیدار شوید. صبح ها هنوز مغزتان برای حاضر جوابی

آماده نیست، از بینش هایی که دریافت می کنید حیرت زده خواهید شد.

۲۷_ ما همانی هستیم که می گوییم. ما خودمان پیشگویی مان را در مورد

خودمان، محقق می کنیم.

۲۸_ وقتی روی چیزی اسم می گذارید، مالکش می شوید.

۲۹_ قابلیت شخصیت پردازی مغز شما چنان است که هر فیلم سازی را به غبطه وا می دارد. 

۳۰_ ساده ترین راه مقابله با منتقد، راهی که اتفاقا کمتر کسی به خودش اجازه ی

استفاده از آن را می دهد، جواب دادن است.

۳۱_ گاهی صرفا جمله ی مودبانه ی «ممنون که اینو گفتی» و بعد ادامه دادن به

کار، کافیست.

۳۲_ شما یک تک گو در سرتان دارید که بارانی از فضولات روی مغزتان می ریزد.

۳۳_ تندنویسی به شما «قدرت عبور» از منتقد را می بخشد.

۳۴_ اینکه چیزی کمتر از عالی نباشد، باعث عالی و ممتاز بودن نمی شود، باعث هیچ می شود. 

۳۵_ اگر نوشته تان خیلی به بازنگری نیاز دارد، به خودتان تبریک بگویید که این قدر پرکار بوده اید.

۳۶_ روش پنج ت، نوشتن با کل مغز: تامل، تندنویسی، تغییر وضعیت، تجدید نظر، تکرار.

۳۷_ شما نوشته تان را با ضرب آهنگ دادن به آن «مطبوع» می کنید.

۳۸_ واژه های شما باید به نحوی نشان دهد که علاوه بر موضوع، به خواننده هم

اهمیت می دهید و احترام می گذارید. 

۳۹_ نوشته ی شما وقتی تعلیم می دهد، ترغیب می کند و مقصود و هدف دارد

که به منطق ونحوه ی پیشرفت افکارتان، اهمیت قاطع بدهید.

۴۰_ از فعل مجهول اجتناب کنید.  افعال معلوم قوی تر، کوتاه تر، شخصی تر

و مستقیم هستند.

۴۱_ لحن یعنی احترام به خواننده.

۴۲_ اگر از جملات طولانی لذت می برید، خودتان را کنترل کنید، مواظب نظیرها

باشید، بیشتر از کلمات تک سیلابی استفاده کنید و جملات طولانی تان را با

جملات کوتاه و تیز همراه کنید.

۴۳_ قاعده ی معمول برای جملات متون بازرگانی این است که تعداد کلمات هر

جمله بیش از بیست و چهار نباشد و این تا حدی محدود کننده است. 

۴۴_  برای کلاسیک بودن، نیازی نیست پیچیده باشیم!

۴۵_ یک پژواک کلامی در پایان نوشته، آنچه را که در آغاز گفته اید از نو

بازمی تاباند.

۴۶_ پایان دادن به نوشته به صورت شمرده و موکد، اغلب اوقات موثر

است.

۴۷_  وقتی از وجود مغلطه ها آگاه باشید و بدانید چطور روی آنها برچسب بزنید،

امتیاز مهمی برای ارائه ی استدلال های معقول خودتان و تجزیه و تحلیل

استدلال های نه چندان معقول دیگران به شما می دهد.

۴۸_ در نوشتن، تعمیم دادنِ شتابزده ترغیب کننده است.

۴۹_ اینکه گوینده چه کسی است و چطور زندگی کرده، ربطی به معقول بودن

استدلال ندارد.

۵۰_  تجسم خلاق مثل رفتن به سینمای درون سر است.

۵۱_ وقتی می نشینیم که چیزی بنویسیم، اغلب اوقات در مرحله ی «دانستن اما

ندانستن» هستیم.

۵۲_ وقتی تصاویر راهنمای ذهن تان را با نوشته هایتان ادغام می کنید، نه تنها

نگرش سالم و مفرحی نسبت به واژه ها و ایده ها به شما می دهد، بلکه اغلب

اوقات حلقه های مفقوده را نیز پیدا می کند و مطالب را به هم ربط می دهد. 

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *