مطالعه ی کتاب مادران و دختران، عروسی عباس خان، نوشته ی مهشید امیرشاهی درست در بیست و پنجم فروردین ماه ۱۴۰۲ راس ساعت ۱۶:۲۲ تمام شد و حظی نگفتنی به جانم نشاند. اینقدر به منزه السلطنه و غرغرهایش عادت کرده بودم که دلم برای غصه هایش می سوخت. از عباس و عروسش هم نگو، امیر بینوا و شمسی را بگو که چطور شور عروسی در سر، در عوالم خود سیر می کردند. بعد از به پایان رسیدن کتاب از خودم پرسیدم چرا چنین کتابی را تا به حال نخوانده بودم؟
چرا نام مهشید امیرشاهی را اینقدر دیر شنیدم؟
چطور خود را اهل کتاب و مطالعه می دانستم، در حالیکه این نویسنده و بسیاری دیگر را هنوز نمی شناسم؟
به همین دلیل تصمیم گرفتم در مورد مهشید امیرشاهی کمی تحقیق کنم و اینجا بنویسم.
نثر و داستان مهشید امیرشاهی چگونه است؟
به نظرم مهشید امیرشاهی قلمی متفاوت دارد. به زبان و ادبیات فارسی آشناست. از تشبیه و استعاره به درستی بهره می برد و عناصر صحنه را به خوبی به خدمت داستان درمی آورد. تعلیق های ایجاد شده در داستان های او، خواننده را همراه داستان نگه می دارد. پرداخت کافی به همه ی شخصیتها، هیچ ابهامی باقی نمی گذارد و در پایان داستان، خواننده به اندازه ی کافی قانع شده و دست از کتاب می کشد، اگر بتواند.
در داستان سار بی بی خانم، ایجاز موجب جذابیت داستان شده و در مادران و دختران، رسیدگی به یک یک شخصیت ها، با ایجاد کشش بیشتر، نشان از تسلط نویسنده بر کلماتیست که به رشته ی تحریر درمی آورد.
مهشید امیرشاهی طنز را در نوشته هایش به خدمت گرفته تا تلخی ماجراها به شیرینی برسد و به گفته ی خودش در مصاحبه با روزنامه ی کیهان لندن: «به ضرب طنز من توانستم بسیاری از ماجراهای تلخ و آزار دهندهای را که دوباره زنده کردنشان برای خودم سخت بود، به روی کاغذ بیاورم».
نثر روان و ذات قصه گوی امیرشاهی فضای قصه های او را از نویسندگان هم نسلش جدا کرده. هر چند دور بودن از مخاطب و نوشتن در تبعید نیز شاید موجب شده قلم امیرشاهی بیشتر به دل بنشیند. چرا که غصه ی غربت بر کارهایش سایه انداخته و با غصه ی خواننده همراه می شود.
داستانهای مهشید امیرشاهی بیشتر در فضای شهری میگذرد و روح دوران در آثارش مشخص است. گویی با توصیف ها و تشبیه ها دست خواننده را می گیرد و به یک یک صحنه های داستان سر می زند و به دیدار تمام شخصیت های زنده ی داستان می رود. انگار نویسنده نمی خواهد کسی ندیده و نشنیده کتابش را زمین بگذارد.
روح زنانگی در داستانهای مهشید امیرشاهی موج میزند. حس میکنی بار زن بودن را از روی دوش خواننده برمی دارد و به دوش زنان داستانش می گذارد. انگار بخواهد حس خوب زن بودن را با تمام دغدغه های زنان زمانهای مختلف، با تمام دردها و غصه ها و تنهایی ها و بیکسی هایشان، به هم پیوند بزند و بگوید زن در همه ی تاریخ این دیار، اینگونه تنها و اینگونه مبارز بوده. مهشید امیرشاهی خواسته نشان بدهد که هر زنی با هر طبقه و مرتبه ی اجتماعی در هر کجای ایوان تاریخ این سرزمین که ایستاده، به حد کافی دیده شده و توانسته راهی برای خودش در میان دنیای مردانه باز کند.
وجه تمایز دیگر آثار امیرشاهی با سایر نویسنده ها، استفاده ی موثر و به جا از لهجه هاست. به گفته ی خودش در مصاحبه با بی بی سی او عاشق لهجه های زبان خودش است و اعتقاد دارد که همه ی اینها ثروتیست برای زبان ما. سوای همه ی اینها، نحوه ی حرف زدن آدمها برای ساختنشان یکی از عناصر اساسی است. همانقدر که رنگ چشم، اندازه ی مو و فرم هیکل برای نشان دادن تصویر یک آدم لازم است.
زندگی نامه:
مهشید امیرشاهی متولد بیستم فروردین ۱۳۱۶ در شهر کرمانشاه است. او دومین دختر از سه دختر امیر امیرشاهی و مولود خانلری است. پدرش از قضات عالیرتبه و بازنشسته ی دادگستری بود و مادرش از فعالان سیاسی و زنان برجسته ی دوران خود بهشمار میرفت.
آثار نویسنده:
مجموعهداستان
کوچه بنبست (۱۳۴۵–۱۹۶۶)
- سار بیبی خانم (۱۳۴۷–۱۹۶۸)
- بعد از روز آخر (۱۳۴۸–۱۹۶۹)
- به صیغهٔ اوّلشخص مفرد (۱۳۴۹–۱۹۷۰)
- منتخب داستانها (۱۳۵۱–۱۹۷۲)
- داستانهای کوتاه (۱۳۷۷–۱۹۹۸)
- سوری و شرکا [برگردان انگلیسی] (۱۳۷۴–۱۹۹۵)
- افسانههای ایرانی عصر ما (۲۰۰۹)
رمان
- در حضر (۱۹۸۷)
- در سفر (۱۹۹۵)
- مادران و دختران (۱): عروسی عباسخان (۱۹۹۸)
- مادران و دختران (۲): ده قدم خیر (۱۹۹۹)
- مادران و دختران (۳): ماه عسل شهربانو (۲۰۰۰)
- مادران و دختران (۴): حدیث نفس مهر اولیاء (۲۰۱۰)
سیاسی و اجتماعی
هزار بیشه [مجموعه مقالات و مصاحبهها] (۲۰۰۰)
- یکرنگی ترجمه کتاب شاپور بختیار از فرانسوی به فارسی (۱۳۶۱–۱۹۸۲)
ترجمه
افسانههای عصر ما، جمیز تربر
- خانم گرابی…، جمیز تربر
- سطح زندگی، دوروتی پارکر
- عقدهٔ ادیپی من، فرانک اُکانر
- معمای قتل مکبت، جمیز تربر
- عروسی زید، طیب صالح
- چار پارهٔ اسکندریه، لورنس دارل
- زندگینامهٔ آنتونیو گرامشی، جوزپه فیوری
ترجمه برای کودکان
- مرغ سرخ کوچولو
- چهار توله سگ
- من چه هستم
- افسانههای پریان
- شستی
- داستانهای شب
- جغرافیای طلایی
- سه خرس
- سه داستان شب
- داستان اتم
- مری پاپینز
- کارتنک شارلوت
2 پاسخ
درود!
چه خوب که دربارهی چنین بانوی بزرگی نوشتید.
مطمئنم همهی ما از خواندن آثار ایشان نهایت لذت را میبریم.
سپاس از لطف شما. لذت بی حد مطالعه ی آثار مهشید امیرشاهی در تصور من نمی گنجید. به لطف شاهین کلانتری بزرگوار با این نویسنده آشنا شدم و مرهون لطف ایشان هستم.