چرا هذیان‌نویسی مفید است؟

 

با «هذیان‌نویسی» در کلاس شاهین کلانتری آشنا شدم. دانستم تکنیکی‌ست برای نوشتن. شاید قبل‎‌تر از این روش استفاده کرده باشم اما هرگز به اسم‌و‌رسم و به عنوان یک روش نگارشی نمی‌شناختمش.

بعدها اما در تمرین‌هایم برای هذیان‌نویسی جای ویژه‌ای باز کردم. هر زمان که احساس می‌کردم چیزی برای نوشتن ندارم، به جای دست کشیدن از نوشتن به هذیان‌نویسی رو‌می‌آوردم.

 

 

هذیان‌نویسی چیست؟

منظور از هذیان‌نویسی هرگز پرت‌وپلا نوشتن نیست. در هذیان‌نویسی شما  برای نوشتن رها و آزاد هستید. تنها ترکیب و تنوع ذهنی نویسنده مهم است. 

به این شعر «هوشنگ ایرانی» توجه کنید:

 

به تو می‌اندیشم

به توها می‌اندیشم

 

شاید هرگز در هیچ کجا «توها» نشنیده باشیم. شاید هم حالا بعد از خواندن همین دو مصرع کسی گریبان چاک کند که وا اسفا زبان فارسی به فنا رفت. شاید کسی با خودش بیندیشد که: من هم می‌توانم چنین کنم.

 

آنچه برای ما به عنوان یک نویسنده مهم است این است که: ما باید بدانیم در کجا مجاز به انجام چنین کاری هستیم و می‌توانیم از این سبک استفاده کنیم.

ما قرار است به عنوان یک نویسنده‌ی خلاق، برای کار با کلمه به خود آزادی بدهیم. هذیان‌نویسی در شعر کلاسیک و اشعار مولانا و حافظ یا در شعر جدید و نوشته‌های نویسندگان معاصر، نمونه‌هایی  موفق دارد. ممکن است این تجربه  در مورد ما با شکست روبه رو شود و هر آنچه نوشته‌ایم دور بریزیم. اما باید بدانیم این آزادی نیاز است.

 

 

چگونه هذیان‌نویسی به من کمک کرد؟

وقتی سوژه برای نوشتن ندارم به سراغ «هذیان‌نویسی» می‌روم. یک ساعت هر آنچه به ذهنم می‌رسد می‌نویسم. از ترانه‌هایی که توی سرم می‌چرخند تا کلماتی که همین چند روزه در کتاب‌ها خوانده‌ام یا بیشتر دوستشان دارم.

مثلا همین امروز به خودم گفتم در طول ۵ دقیقه هر چند کلمه می‌توانم می‌نویسم که با حرف «لام» آغاز شده باشند. کلماتی به ذهنم رسید که اصلا در دایره‌ی لغاتم نبودند. حالا چند کلمه برای نوشته‌های بعدی توی جیبم دارم.

پیش آمده در همین هذیان‌نویسی‌ها یک گره ذهنی را باز کرده باشم یا به یک برنامه‌ی دقیق برای کارهایم رسیده باشم.

حتی یکبار روش بهتری برای دیکته گفتن به فرزندم یافتم.

در هذیان‌نویسی دچار بارش‌فکر می‌شوم. هرآنچه از ذهنم رفته یا فراموش شده بی‌هیچ پیش‌زمینه‌ای روی کاغذ می‌نشیند. اینگونه دست به یک تخلیه‎‌ی روحی می‌زنم و بار فکری‌ام را سبک می‌کنم.

از دیگرسو با تراوشات جدید، اغلب به یافته‌های تازه‌ای در زمینه‌ی نگارشی دست می‌یابم. حتی شده به این نتیجه رسیده‌ام که در مورد موضوعی اندوخته‌ی واژگانم اندک است و نیاز است در آن مورد خاص بیشتر مطالعه کنم.

همین نوشته بعد از یک هذیان‌نویسی نیم ساعته شکل گرفت.

 

تمرین هذیان‌نویسی چگونه است؟

در این تمرین شما هر کاری که می‌توانید آزادانه انجام می‌دهید. بگذارید هر عبارت، هر جمله، راجع به هر چیز باشد. از عجیب‌غریب‌ترین کلماتی که تا به حال به کار نگرفته‌اید در متن استفاده کنید. منتقد درون را تعطیل کنید و بی پروا بنویسد. مهم نیست که متن سر و ته دارد یا نه. شهامت این را داشته باشید که چند دقیقه هر حسی که دارید را تند‌تند روی کاغذ بیاورید. هذیان‌نویسی بهترین روش برای نوشتن رویاها و خواب‌ها است. 

 

نمونه‌خوب

بهترین نمونه‌ی هذیان‌نویسی شاید «یک منظومه‌ی دیریاب در برف و باران یافت شد» از «احمدرضا احمدی» باشد.

 

 

گاه قبل از نوشتن یک مقاله‌ی مهم نیاز است دست خود را باز بگذارید و بی‌وقفه بنویسید بدون اینکه به سر و ته جملات بیندیشید. این نوع نوشتار توان و انگیزه لازم برای ادامه‌ی کار را ایجاد می‌کند و شجاعت لازم برای بهتر نوشتن را به شما می‌دهد.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *