کسانی که درزمینۀ نویسندگی مطالعات تخصصی دارند، با نام دکتر هنریت کلاسر
آشنایی دارند. کتابهای آموزش نویسندگی ایشان، با بهرهگیری مفاهیم علمی و
تجربی، راهگشای کسانی است که در این راه قدم میگذارند و میخواهند خود را به
ابزاری قدرتمند برای تسلط بر مهارت نوشتن، مجهز کنند.اساس این کتاب بر این
باور استوار است که نوشتن و ویرایش کردن دو کارکرد مجزای مغز هستند و
مشکلاتی که ما در زمینه ی ابزار آسانِ افکارمان، ضمن نوشتن داریم، ناشی از
انجام هم زمان این دو کار است.
۱-نوشتن یک مهارت ذاتی نیست. نوشتن یاد دادنی است.
۲- اگر ما نوشتن را یک ماجرای تمام نشدنی بدانیم، انواع و اقسام فرصت ها به
رویمان باز می شود.
۳- کلید نوشتن سهل و آسان این است که نوشتن را از ویرایش، جدا کنید.
۴- دادن اجازه ی نوشتن مهملات به خودتان، مثل کپه ی کود در حیاط خلوت
است. کمی بو می دهد و حتی دل به هم زن است،اما خاک حاصلخیزی برای رشد
یک محصول عالی ست.
۵- شعار ما این است: ما پیش از موقع ویرایش نمی کنیم.
۶- وقتی از نقاط قدرت و ضعف تان آگاه می شوید، آزادید تا لحظاتِ نوشتنِ
خوب و روان خودتان را خلق کنید.
۷- هر روز حقایق و آمار جدیدی فاش می شود، ایده های قدیمی بسط می یابد
و جهت گیری های جدیدی عیان می شود. چه زمان عالی ای برای زندگی کردن!
۸- فکر کردن موهبت با شکوهِ منحصرا انسانی است که من و شما با میکل آنژ،
لئوناردو داوینچی، باک مینستر، فولر و انیشتین در آن سهیم هستیم. چطور
می توانیم یاد بگیریم که باز هم بیشتر این کار را بکنیم؟
۹_ به زندگی در اتاق کفش کن قناعت نکنید! بیایید و عمارت معظم مغزتان را
سیاحت کنید.
۱۰_ زبان کلامی و مکتوب، «تخصص» مغز چپ است.
۱۱_ اگر مغز چپ پر سروصدا را ساکت کنید و بگذارید ستاره ها بدرخشند، اتفاقات
خوبی می افتد.
۱۲_ برای استفاده از کل مغزتان فقط باید وجه شلوغ و پر سروصدا را ساکت کنید
و به قوه ی تخیل تان گوش دهید.
۱۳_ مرحله ی پیش از نوشتن یا مرحله ی تامل را «رویابافی روزانه» می گوییم. یا
می گوییم ذهن مان دارد «دور می شود». اما در واقع دور نمی شود بلکه درگیر
می شود و سهم مهمی به نوشته مان ادا می کند.
۱۴- ما باید دوره ی پیش از نوشتن یا زمان تفکر و تعمق پیش از نوشتن را به
رسمیت بشناسیم و حتی آن را دعوت کنیم.
۱۵_ شما برای اینکه بهترین نوشته تان را خلق کنید، باید به مغز راست اجازه
بدهید که سهمش را به کارتان ادا کند.
۱۶_ حمل نوشت افزار به هر جا که می روید به طور قطع این پیام را به مغزتان
می فرستد که آماده ی دریافت ایده ها هستید و به محض توجه به این امر،
نوشتن تان در هر زمان و هر مکان چند برابر می شود.
۱۷_ اگر چشمه ی خلاقیت تان خشک شده، پیاده روی کنید، دوش بگیرید یا کمی
رانندگی کنید. زمانی را به تامل و تعمق اختصاص بدهید. کاغذ و قلم هم با
خودتان ببرید.
۱۸_ هر چیز زیبا مایه ی شادمانی ابدیست.
۱۹_ سود سرمایه گذاری در بامداد بیشتر هندسی است تا ریاضی. کاری که نوشتن
در سحر می کند، در طول روز چند برابر می شود.
۲۰_ کلمات شما الگو و ریتم دارند، سبک و جریان دارند، آنها منحصرا متعلق به
شما هستند.
۲۱_ طرح های اولیه را دور بریزید! به جایش شاخه بندی کنید.
۲۲_ طفره روی، نوعی مقاومت است. مقاومت، واکنشی است که وقتی احساس
امنیت نمی کنیم، انجام می دهیم.
۲۳_ طفره روی هم یک انتخاب است. انتخاب شماست!
۲۴_ وقتی می بینید از عمل کردن اکراه دارید، بدن و ذهن تان سعی دارند چیزی
به شما بگویند.
۲۵_ با تندنویسی بر طفره روی غلبه کنید.
۲۶_ صبح ها برای نوشتن بیدار شوید. صبح ها هنوز مغزتان برای حاضر جوابی
آماده نیست، از بینش هایی که دریافت می کنید حیرت زده خواهید شد.
۲۷_ ما همانی هستیم که می گوییم. ما خودمان پیشگویی مان را در مورد
خودمان، محقق می کنیم.
۲۸_ وقتی روی چیزی اسم می گذارید، مالکش می شوید.
۲۹_ قابلیت شخصیت پردازی مغز شما چنان است که هر فیلم سازی را به غبطه وا می دارد.
۳۰_ ساده ترین راه مقابله با منتقد، راهی که اتفاقا کمتر کسی به خودش اجازه ی
استفاده از آن را می دهد، جواب دادن است.
۳۱_ گاهی صرفا جمله ی مودبانه ی «ممنون که اینو گفتی» و بعد ادامه دادن به
کار، کافیست.
۳۲_ شما یک تک گو در سرتان دارید که بارانی از فضولات روی مغزتان می ریزد.
۳۳_ تندنویسی به شما «قدرت عبور» از منتقد را می بخشد.
۳۴_ اینکه چیزی کمتر از عالی نباشد، باعث عالی و ممتاز بودن نمی شود، باعث هیچ می شود.
۳۵_ اگر نوشته تان خیلی به بازنگری نیاز دارد، به خودتان تبریک بگویید که این قدر پرکار بوده اید.
۳۶_ روش پنج ت، نوشتن با کل مغز: تامل، تندنویسی، تغییر وضعیت، تجدید نظر، تکرار.
۳۷_ شما نوشته تان را با ضرب آهنگ دادن به آن «مطبوع» می کنید.
۳۸_ واژه های شما باید به نحوی نشان دهد که علاوه بر موضوع، به خواننده هم
اهمیت می دهید و احترام می گذارید.
۳۹_ نوشته ی شما وقتی تعلیم می دهد، ترغیب می کند و مقصود و هدف دارد
که به منطق ونحوه ی پیشرفت افکارتان، اهمیت قاطع بدهید.
۴۰_ از فعل مجهول اجتناب کنید. افعال معلوم قوی تر، کوتاه تر، شخصی تر
و مستقیم هستند.
۴۱_ لحن یعنی احترام به خواننده.
۴۲_ اگر از جملات طولانی لذت می برید، خودتان را کنترل کنید، مواظب نظیرها
باشید، بیشتر از کلمات تک سیلابی استفاده کنید و جملات طولانی تان را با
جملات کوتاه و تیز همراه کنید.
۴۳_ قاعده ی معمول برای جملات متون بازرگانی این است که تعداد کلمات هر
جمله بیش از بیست و چهار نباشد و این تا حدی محدود کننده است.
۴۴_ برای کلاسیک بودن، نیازی نیست پیچیده باشیم!
۴۵_ یک پژواک کلامی در پایان نوشته، آنچه را که در آغاز گفته اید از نو
بازمی تاباند.
۴۶_ پایان دادن به نوشته به صورت شمرده و موکد، اغلب اوقات موثر
است.
۴۷_ وقتی از وجود مغلطه ها آگاه باشید و بدانید چطور روی آنها برچسب بزنید،
امتیاز مهمی برای ارائه ی استدلال های معقول خودتان و تجزیه و تحلیل
استدلال های نه چندان معقول دیگران به شما می دهد.
۴۸_ در نوشتن، تعمیم دادنِ شتابزده ترغیب کننده است.
۴۹_ اینکه گوینده چه کسی است و چطور زندگی کرده، ربطی به معقول بودن
استدلال ندارد.
۵۰_ تجسم خلاق مثل رفتن به سینمای درون سر است.
۵۱_ وقتی می نشینیم که چیزی بنویسیم، اغلب اوقات در مرحله ی «دانستن اما
ندانستن» هستیم.
۵۲_ وقتی تصاویر راهنمای ذهن تان را با نوشته هایتان ادغام می کنید، نه تنها
نگرش سالم و مفرحی نسبت به واژه ها و ایده ها به شما می دهد، بلکه اغلب
اوقات حلقه های مفقوده را نیز پیدا می کند و مطالب را به هم ربط می دهد.
آخرین دیدگاهها