معجزه‌ی هزار‌کلمه‌نویسی در روز

مدتیست نوشتن روزانه هزار کلمه را جدی گرفته­‌ام و پیش از نوشتن هزار کلمه سراغ نوشتن پروژه و مقاله و نمایشنامه نمی­‌روم. پذیرفته­‌ام همان طور که قبل از ورزش باید بدن را گرم کرد قبل از نوشتن هم باید ذهن، انگشت و واژه­‌ها را آماده کرد. بارها شده پنج صبح بیدار شده­‌ام و هزار کلمه نوشته­‌ام بعد نمایشنامه­‌ای که کارگردان برای آن روز قصد ضبط داشته را ویرایش کرده­‌ام.

همین چند ماه پیش از سوی یک کارگردان سخت­گیر بازنویسی یک فیلنامه­‌ی انیمیشن به من سپرده شده و من هنوز عضو آن پروژه هستم. من موفق شدم یک طرح نمایشنامه­‌ای بنویسم که مورد توجه تهیه­‌کننده قرار گرفت، علاوه بر آن بعد از نوشتن متن کامل نمایشنامه توانستم نظر مساعد کارگردان را جلب کنم. مقاله‌ای در مورد مهشید امیرشاهی نوشتم و استاد داستان‌نویسی­‌ام نوشت: این روزها خیلی بهتر از قبل می­‌نویسی. این‌ها همه معجزه‌ی هزار‌کلمه‌نویسی روزانه بود. به همین دلیل تصمیم گرفتم تجربه­‌ام را در زمینه­‌ی هزار‌کلمه‌نویسی روزانه در یک مقاله بنویسم.

 

چرا هزار‌ کلمه نوشتن مفید است؟

وقتی تصمیم می­‌گیری در روز هزار کلمه بنویسی، هزار کلمه آنقدر زیاد به نظر  می­‌رسد که گمان می‌کنی هرگز تمام نمی‌شود. پس شاید کمی مقاومت ­کنی. سعی می‌کنی خودت را درگیر هزار کلمه نکنی، انگار هزار کلمه باتلاقیست برای کشاندن تو به قتلگاه نویسنده­‌ها. اما شیرینی کار درست زمانیست که دست به قلم می­‌بری و می­‌نویسی. می­‌نویسی و می­‌نویسی. اگر هم توصیه­‌ی شاهین کلانتری عزیز را سرلوحه قرار دهی و فقط بنویسی و دست برنداری و هر چه به ذهنت تراوش می­‌کند را روی کاغذ بیاوری پس از نوشتن چند سطر، یک ایده­‌ی خلاقانه آن­چنان تو را با خود می­‌برد که درنهایت بدون دردسر یک داستان کوتاه می نویسی یا حتی تصمیم می­‌گیری همان‌جا مقاله­‌ی جدیدت را شروع کنی، یا نمایشنامه­‌ای که هیچ ایده­‌ای برایش نداشتی، آنچنان جذاب و روان شکل می­‌گیرد که از نتیجه­‌ی کار لذت می‌بری. همین مقاله هم به همین شکل متولد شد، داشتم هزار کلمه را می­‌نوشتم که به خودم گفتم چرا در مورد معجزه­‌ی هزار کلمه نوشتن ننویسم؟ و حالا یک مقاله دارم برای انتشار.

 

هزار کلمه نوشتن در روز چگونه معجزه می‌کند؟

یک مغازه‌دار را در نظر بگیرید. او برای باز کردن مغازه منتظر ورود اولین مشتری نمی­‌ماند، بلکه هرروز، سر ساعت معینی در مغازه حاضر می­‌شود، گرد و آلودگی شب گذشته را پاک می­‌کند، کالای تازه سفارش می­‌دهد و از داشته­‌های انبار آمار می­‌گیرد، او با این روش از اوضاع کسب و کارش با خبر می­‌ماند. تا زمانی که مشتری­‌ها یکی­‌یکی وارد می­‌شوند. حالا فروشنده می‌­داند در هر طبقه از هر کالا چند عدد موجود است و کالای سفارشی بعد­از‌ظهر راس چه ساعتی موجود می­‌شود. پس تا شب که کرکره­ را پایین می­‌کشد، بدون وقفه اطلاعات صحیح به مشتری می­‌دهد و بر اساس همین آگاهیست که فروش خوبی دارد. حالا مقایسه کنید با یک نویسنده که اول هرکارش کرکره‌ی نویسندگی را بالا می­‌دهد و شروع به نوشتن هزار کلمه می­‌کند، حالا او می­‌داند برای نوشتن کدام جمله فعل کم آورده، هم­‌معنی کدام کلمه را دیر پیدا کرده یا برای نوشتن کدام جمله نیاز به فکر بیشتر داشته. حتی بعد از بلند شدن از پشت میز باید کمی قدم بزند تا کم‌و‌کاستی نوشته‌هایش را حل و فصل کند. اینجاست که نویسنده می­‌تواند برای نوشتن متن­‌های بعدی با اطلاعات کافی اقدام کند و هر آنچه نیاز دارد از پاراگراف­‌های هزارکلمه­‌ایش بردارد و به خوبی نوشته‌­اش را مدیریت کند.

 

نوشتار‌درمانی با هزار کلمه

اعتراف می­کنم روزهایی بوده که از شدت ناراحتی آروزی نیستی داشته‌­ام. در این روزها دست از نوشتن هزار کلمه برنداشتم و دلتنگی­‌ام را در تمرین هزار کلمه سرازیر کرده­‌ام و پس از نوشتن فقط دویست سیصد کلمه چنان دگرگون شده­‌ام که دلم برای زندگی پر کشیده و یک مطلب جذاب و خواستنی نوشته­‌ام .

بله وقتی یک برنامه ی منظم به روزم اضافه کردم و با همه­‌ی مشغله­‌ها به آن پایبند ماندم، نتیجه‌اش شد اینکه همان برنامه­‌ی روزانه در روزهایی که کسی از حال بدم خبر نداشت به دادم رسید.

این نکته را هم فراموش نکنیم که قرار نیست تمام هزارکلمه­‌هایمان با ارزش و قابل نشر باشد. نه، من می­‌نویسم بعد قضاوت می­‌کنم از این هزار کلمه کدام قسمت را بردارم، دوباره ویرایش کنم و به سرانجام برسانم.

پس نوشتن هزار کلمه برای درمان ترسناک نیست چون نیاز نیست تک تک کلماتی که می­‌نویسیم منتشر شود. حالا با خیال راحت بنویس و معدوم کن.

هدف از هزار کلمه نوشتن سبک شدن روح اگر باشد باز هم می‌ارزد به کل روز را با ناراحتی و غصه سپری کردن. این‌بار که قصد به هم‌زدن همه چیز را داشتی اول هزار کلمه بنویس، بعد از دویست کلمه اگر هنوز بر همان عقیده بودی، در تصمیمت جدی باش.

 

ایده‌ها در راه

نوشتن هزار کلمه در روز شامه­‌ی نویسنده را برای پیدا کردن رد واژه­‌ها و ایده­‌های بکر تیز می­‌کند. البته نوشتن مداوم تنها برای رسیدن به ایده نیست. نویسنده­‌ای که عادت به نوشتن نداشته باشد حتی اگر طرح نابی پیدا کند بازهم موقع نوشتن دچار مشکل می­‌شود و تنها دلیل این ناتوانی، کمبود تمرینات دست­ورزی نویسندگی است. بنابراین هم برای رسیدن به ایده­‌های بکر و هم برای پرداخت موفق نوشته­‌ها باید نوشتن هزار کلمه یکی از عادت­‌های هر روزه­‌ی نویسنده باشد.

 

از چه بنویسیم؟

برای هزار‌کلمه‌نویسی، اولویت کمیت نوشته­‌هاست، پس از زیاده نوشتن و هرزگفتن و هذیان­‌نویسی نباید ترسید. به خود بگویید باید هزار‌کلمه درباره­‌ی اتفاق جالبی که دیروز در تاکسی افتاد بنویسم، یا منظره­‌ی جالب غروب خورشید را توصیف کنم. خاطرات خود را بنویسید. عواطف‌تان را روی کاغذ بیاورید. برنامه­‌هایتان را برای روزها، ماه‌ها یا حتی سال‌های آینده بنویسید. از نوشتن آرزوها غافل نشوید، گاه همین نوشتن آرزوها، آنها را دست یافتنی و نزدیک می­‌کند.

اگر اهل کارگاه‌های محتوا هستید هم می­‌توانید برای هر روز یکی از تمرین­‌ها را در هزار‌کلمه­‌نویسی­‌هایتان پیاده کنید.

 

تا همین‌جا من تقریبا هزار کلمه نوشته‌­ام و اصلا هم کار دشوار و ملال­‌آوری نبود. حالا یک مقاله دارم که پس از بازنویسی منتشر می­‌کنم. شما هم دست به کار شوید، حتما از معجزه­‌ی آن شگفت­‌زده خواهید شد.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *