قدردانم چون سحرخیزم.
قدردانم چون آسمان شهرم آبیست.
قدردانم چون کتابهای زیادی برای خواندن دارم.
قدردانم چون عاشق رنگها هستم.
قدردانم چون امروز طلوع نارنجی خورشید را دیدم.
قدردانم چون میتوانم دوچرخهسواری کنم.
قدردانم چون از خواندن کتاب لذت میبرم.
قدردانم چون از نوشتن نمیهراسم.
قدردانم چون هنوز کلمات زیادی برای نوشتن دارم.
قدردانم چون همیشه ایدهای برای نوشتن مییابم.
قدردانم چون از همهی روزهای زندگیم لذت بردهام حتی آن روزهایی که دوستشان نداشتهام.
قدردانم چون با «یوسا» آشنا شدم.
قدردانم چون در این زمستان هر روز نوشتهام.
قدردانم چون زندگی هنوز زیباست.
قدردانم چون خیابان نزدیک خانهی ما ترافیک ندارد.
قدردانم چون کسانی هستند که نوشتههایم را میخوانند.
قدردانم چون برای درک بهتر زندگی تلاش میکنم.
قدردانم چون دایرهی واژگانم محدود نیست.
قدردانم چون فیلمهای زیادی را هنوز ندیدهام.
قدردانم چون برای نوشتن مشتاقم.
قدردانم چون چهل ساله شدم.
قدردانم چون همیشه پرانرژیام.
قدردانم چون از تنهایی شب لذت میبرم.
قدردانم چون دوستان خوبی دارم.
قدردانم چون از راه رفتن لذت میبرم.
قدردانم چون خوب میخوابم.
قدردانم چون از خواب لذت میبرم.
قدردانم چون شبها زود میخوابم.
قدردانم چون «مهشید امیرشاهی» را شناختم.
قدردانم چون «بهمن فرسی» را شناختم.
قدردانم چون با «ایران کتاب» آشنا شدم.
قدردانم چون ایدهای نو برای نوشتن دارم.
قدردانم چون امروز پس از باران پیادهروی کردم.
قدردانم چون امروز برف بارید.
قدردانم چون در ایران به دنیا آمدهام.
قدردانم چون به زبان فارسی سخن میگویم.
قدردانم چون نیاکانم حافظ و سعدی، مولوی و فردوسیاند.
قدردانم چون ایران یعنی اصالت.
قدردانم چون میتوانم بنویسم.
قدردانم چون برای خوشبختی همهچیز مهیاست.
قدردانم چون میتوانم شکرگزار باشم.
این فهرست بهروز میشود.
آخرین دیدگاهها