جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

 

 

بخش زیادی از پیام‌های دریافتی تلگرامم مربوط به این پرسش است: «چطور می‌تونم نویسنده بشم؟»

این شد که تصمیم گرفتم در مورد ابزار و ادواتی صحبت کنم که هرکس برای نویسنده شدن نیازمند آنها است. در این مقاله جعبه ابزار نوشتن خودم را معرفی می‌کنم و به شما می‌گویم که هر روز پیش از شروع کار نوشتن چگونه تجهیز می‌شوم.

 

پیش و بیش از هر چیز

اگر سنتی‌نویس هستید ابزار نوشتن‌تان چند کیلو کاغذ ساندویچ بازاری‌خر و یک خودکار است. اگر هم مثل من صنعتی‌پسند باشید که با یک سیستم ساده که برنامه‌ی word روی آن نصب شود، کارتان راه می‌افتد.

 

وقت و جای مناسب

بی‌خیال زمان و مکان مناسب نوشتن شوید. آن تصویرهای رمانتیک لب ساحل و کنار دریا و تپه‌های سرسبز و دامن‌های پف‌دار و پسرهای بلندقد اروپایی توی فیلم‌ها را رها کنید و هر جا شد بنشینید و بنویسید.

صد البته که محیط کار همیشگی، میز و صندلی و کتابخانه حال‌وهوای نوشتن را جدی می‌کند، اما اگر واقعا قصد نوشتن داشته باشید باید همه‌جا از پس نوشتن بربیایید.

 

راستش را بخواهید نوشتن ساعت مشخص هم ندارد. ذهن نویسنده شلوغ‌تر از این است که مهمانی و ختم سرش شود و سکوت کند. اتفاقا وسط گشت‌وگذار خانوادگی یا سر میز شام با دوستانی تازه، فرصت خوبی برای شکار سوژه و نوشتن‌شان است. پس به آدم‌ها و مراسمی که شرکت می‌کنید هم به چشم ابزار نوشتن نگاه کنید، شاید خیلی انسانی نباشد ولی خوب همین است که هست.

 

نویسنده‌ای که می‌نویسد

کار نیکو کردن از پر کردن است. بله. ابزار نوشتن بعدی، زیاد نوشتن است. شوخی نمی‌کنم. هرچقدر بیشتر بنویسید، زوتر نویسنده می‌شوید. برای این‌کار مثل بچه‌ی آدم پای کاغذ یا لپ‌تاپ بنشینید و هزار کلمه بنویسید (یا سه صفحه‌ی کاغذی). با این کار ورزیده می‌شوید. عضلات‌ نیمکره‌های مغزتان درگیر می‌شود و حسابی دم می‌کنند. شما با این کار منقد توی کله‌تان را به درک می‌فرستید و نشانش می‌دهید کت تن کیست؟

پس از دو‌سه‌ماه تمرین هزارکلمه‌نویسی می‌بینید که در یک ساعت می‌توانید دو هزار کلمه هم بنویسید و آخ‌تان دربیاید که چرا زودتر هزارکلمه‌نویسی را از توی جعبه ابزار نوشتن‌تان برنداشته‌اید.

 

آچار همه‌کاره

هنوز با خودت می‌گویی این دیگر چیست؟ من آمده بودم چهارتا برنامه هوش مصنوعی و ویرایش بردارم با خودم ببرم، این حرف‌ها دیگر به چه دردم می‌خورد؟ باید عرض کنم که همین‌هاست که برای نویسنده می‌ماند. آن‌ها را بگذار برای ناتوان‌ از نوشتن‌ها که عرضه‌ی خلاقیت ندارند. ما عاشقان سینه‌چاک نوشتن، ابزار نوشتن‌مان چیزی نیست جز واژه. بله واژه. همان که هرچه بیشتر داشته باشی باز هم کم داری. هرچه بیشتر توی جیب‌های مغزت بچپانی باز هم وقت خرج کردن روی کاغذ کم می‌آوری. اصلا ابزار نوشتن فقط و فقط واژه است. کلمه که داشته باشی همه‌فن حریفی. پشت رقیب به خاک می‌مالی و گردن کلفت نویسنده‌هایی. پس برو واژه برمی‌دار مگو چیست واژه‌برداری.

 

چه کتابی بخوانیم؟

بی‌زحمت کتاب بخوانید. این ادااصول‌های من نمی‌خوانم تا سبکم خط نیفتد و فارسی ندوست و با اینا حال نمی‌کنم‌ها را بگذارید در کوزه و بیندازید توی دریا که آبش را هم نمی‌شود خورد. باید بیش از هرکاری برای نویسنده شدن، کتاب بخوانید. کتاب ابزار نوشتن است آن هم از آن‌هایی که دیگر بعدش ابزار دیگری نخواهید خرید.

فارسی نوشتن جز با فارسی خواندن اتفاق نمی‌افتد. پس من داستان فارسی نمی‌خوانم و تا حالا رمان فارسی خوب ندیدم را هم برای خودتان نگه‌دارید و جایی فاش نکنید، که ما اتفاقا فارسی‌خوانده و از رمان فارسی حظ برده‌ایم.

زحمت بکشید و مهشید امیرشاهی بخوانید. بهمن فرسی، قاسم هاشمی، رضا براهنی، ایرج پزشکزاد، دوباره امیرشاهی، جعفر مدرس‌صادقی، هرمز شهداد، محمود کیانوش، احمد غلامی، پرویز دوایی، دوباره بهمن فرسی و پرویز دوایی بخوانید.

 ابزار نوشتن را در نوشته‌های صادق هدایت، صادق چوبک، پرویز ناتل خانلری، ابراهیم گلستان، مجتبی مینوی، احسان یارشاطر، شاهرخ مسکوب، محمد قائد، هوشنگ گلشیری، بیژن نجدی، ناصر زراعتی، شهروز رشید، بهار رهادوست، غزاله علیزاده، احمد محمود، اسماعیل خویی، عباس نعلبندیان، غلامحسین ساعدی، اسماعیل فصیح، اکبر سردوزامی، گلی ترقی، نادر ابراهیمی، عباس معروفی، محمود دولت‌آبادی، محمدعلی اسلامی ندوشن، داریوش کارگر، ناصر تقوایی، رضا دانشور، سعیدی سیرجانی، شهریار مندنی‌پور، علی‌مراد فدایی‌نیا، محمود عنایت، رضا قاسمی، داریوش همایون و… بیابید.

توجه داشته باشید که هرکدام را چندباره بخوانید. بعد متوجه می‌شوید قندوعسل فارسی که می‌گویند یعنی چه و اصلا نویسنده شدن آن هم در مکتب فارسی‌نویسی چه جاه‌وجلالی دارد. همچنین به قدروقیمت کتاب در جعبه ابزار نوشتن پی می‌برید.

 

راه‌ورسم برداشت واژه

خوب شما هنگام کتاب‌خواندن نشئه می‌شوید. نمی‌دانید روی زمینید، لای ابرها می‌لولید یا در حال عشق‌بازی روی تخت‌خواب محبوب‌تان به‌کام می‌رسید.

اکنون که به وصال خوانداری‌تان رسیده‌اید باید دست بیندازید وسط واژه‌ها و بهترین‌شان را کش بروید. بله، کش بروید بیندازید توی جیب خودتان.

واژه‌ها را جایی جمع کنید و مرتب به آن‌ها سر بزنید. نمی‌دانید این کار چه طرب‌ناک است. اصلا از کتابی که آدم را واژه‌گیر کند، در دنیا بهتر هم داریم؟

من نوواژه‌هایم را همین‌جا توی وب‌سایتم، امن و دست‌یافتنی نگه‌می‌دارم. شما هم از واژه‌هایم بنوشید، گوارای وجودتان. فقط اگر هوش از سرتان پرید، آبروریزی نکنید و اینجا تگری نزنید.

 

 

ویرایش برای پیدایش

خوب، خوب، خوب. نوبتی هم باشد نوبت کارآمدترین ابزار نوشتن است. شما به عنوان نویسنده باید بهترین و گران‌ترین و سرسخت‌ترین ویرایش‌گر را توی جعبه‌ابزارتان داشته باشید. یک دوره‌ی خوب ویرایش بگذرانید و جور ویراستار نکشید.

البته نرم‌افزارهای ویرایش توی فضای اینترنت کم نیستند، ولی نویسنده‌ی‌ ویرایش‌سرخود چیز دیگریست.

  اگر دلتان خواست از نرم‌افزار پاک‌نویس برای ویرایش کمک بگیرید. کارراه‌انداز و معتبر است.

 

واژه جای واژه

گفتم که یکی از ابزارهای نوشتن واژه است. این را هم بگویم که واژه داریم تا واژه. یعنی نویسنده کسی است که بلد باشد واژه را کجا به‌کار بیندازد. بعد هم باید وقت بگذارید و واژه را در نوشته آنقدر با هم‌معنی‌هایش جایگزین کنید تا آن‌چه باید به‌بار بنشیند.

 

انتشار

دیگر دوره‌ی منت ناشر کشیدن گذشته، یک کانال تلگرامی بسازید و هر روز در آن تخصص‌تان را به رخ بکشید. از انتشار نترسید، شما بد می‌نویسید. اگر خوب می‌نوشتید که الان اینجا نبودید، بودید؟

پس هر روز بنویسید، پس از هزارکلمه آزادنویسی، یادداشتی سروته‌دار بیرون بکشید و در کانال بار بگذارید.

کم‌کم حساب کار دست‌تان می‌آید و می‌بینید که فضای مجازی هم ابزار نوشتن بدی نیست.

بعدتر که هوس کسب‌درآمد از نوشتن به سرتان زد، یک وب‌سایت با نام خودتان راه ‌بیندازید و از تخصص و حرفه و کاروبارتان بنویسید. این وب‌سایت، کارت ویزیت، معرف و آبروی نویسندگی و هنر شماست.

 

لاسیدن را بیاموزید

ما نویسنده‌ها لاسنده‌های خوبی هستیم. در دنیای روابط با جنس مخالف نه ها، در سروکار داشتن با واژه‌ها. بله نویسنده‌ی خوب با واژه‌ها خوب می‌لاسد و هرچه‌قدر بیشتر بلاسد نتیجه‌ی کار خواندنی‌تر است. مطمئنم هرگز فکر نمی‌کردید که لاسیدن هم جز ابزار نوشتن باشد.

 

نتیجه‌گیری

من منکر گپ‌جی‌پی‌تی و ابزارهای نوشتن در دنیای دیجیتال نیستم. اما به‌نظرم نویسنده‌ی خلاق، می‌چسبد به کاغذ و فرهنگ‌لغت و کتاب‌هایش و تا جان دارد خلاقیت رو می‌کند. هوش مصنوعی را هم می‌گذارد برای وقتی که نیاز باشد چیزی فراتر از نگاه امروز را تخیل کرد یا به مخاطب نشان داد.

 

ابزار نوشتن شما چیزهای دیگری غیر از این‌هاست؟ برایم بنویسید.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *